بدون عنوان
سلام عزیز دل مامان بهار
گلم دیگه یه روز دیگه سال 91 تموم میشه.
عسلم امروز عمه وشوهر عمه داشتن میرفتن خرید به ماهم گفتن بریم
عزیزم حلقه خریدن با شلوار جین وروسری کیف وکفش
مامانی اینقدر ذوق میکردم.
با بابایی برای خودمون هم حلقه انتخاب کردیم.
مامانبزرگ جونت هم(مامان بابایی)بهم زنگ زد گفت انشا... شما برید خرید
راستی گلم رفته بودیم یه مغازه ای یه لباسی بود کوچولو من گفتم برای من خوبه
بابایی گفت اون و باید نی نی مون بپوشه.
یا وقتی لباس بچه میدیدم میگفتم بابایی بلام نمیخلی.
بابایی هم کلی قربون صدقت میرفت
راستی بابایی همش میگه نی نی مون باید شبیه مامان بهار بشه خیلی نازه
نی نی جونم اگه شبیه من بشی بابایی دیگه ولت نمیکنه همش باید بوست کنه.
مامانی انشا...منو بابا یی هم به موقع مال هم بشیم
دوستت داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی